بزرگترین وبلاگ علمی وتحقیقاتی وسرگرمی وهنری درآسیا این وبلاگ اونی هست که شما به دنبالش بودید آخرین مطالب
نويسندگان سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : پیام عب
.سید قدس سره در (اقبال) از كتاب (بشارة المصطفى لشیعة المرتضى ) با استناد آن به ((حسن بن على بن فضال )) از امام رضا از پدرانش ، از امیرالمؤ منین - درود و سلام بر آنان - روایت نموده كه حضرت فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:
((مردم ! ماه خدا با بركت و رحمت و بخشش گناهان نزدیك است ؛ ماهى كه نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است كه در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در این ماه از كسانى قرار داده اند كه شایسته كرامت خدا هستند. نفس كشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است . پس با نیتهایى راست، و دلهایى پاك از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن ، و خواندن كتابش نماید. بدبخت كسى است كه از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.
با تشنگى و گرسنگى خود در آن ، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام كنید؛ كوچكترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حف0كرده ، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست ، نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى كنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه كنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا بطرف بالا بلند كنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه كرده و هنگامى كه از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیك مى گوید. و اگر دعا كنند، دعایشان را مستجاب مى كند.
مردم! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد كنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبك نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است كه سجده كنندگان و نمازگزاران را عذاب نكند و در روزى كه مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.
مردم ! كسى كه به مؤمن روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد كردن یك بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض كردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این كار را انجام دهیم . حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرمایى . از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه آبى . ![]() ادامه مطلب ... سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : پیام عب
قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ فی فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ ـ هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ، و أوسَطُهُ مَغفِرَةٌ، و آخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ (16) ؛ ـ درباره فضیلت ماه رمضان ـ ماهى است كه آغاز آن رحمت، میانه آن آمرزش و پایان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ مِن خُطبَتِهِ فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ـ : یا مَعشَرَ النّاسِ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّیاطینِ، و فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ و أبوابُ الجِنانِ و أبوابُ الرَّحمَةِ، و غُلِّقَت أبوابُ النّارِ (17)؛ پیامبر در خطبه خویش در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود: اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآید، شیاطینِ سركش به بند كشیده مىشوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده، و درهاى آتش، بسته مىشوند. - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ یُبَشِّرُ أصحابَهُ ـ : جاءَكُم رَمَضانُ، جاءَكُم شَهرٌ مُبارَكٌ اِفتَرَضَ اللهُ عَلَیكُم صِیامَهُ، تُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ الجِنانِ، و تُغَلَّقُ أبوابُ الجَحیمِ، و تُغَلُّ فیهِ الشَّیاطینُ، فیهِ لَیلَةٌ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَ خَیرَها فَقَد حُرِمَ .(18) پیامبر خدا در مُژده دادن به یاران خویش فرمود: رمضان، شما را فرا رسیده است. ماهى مبارك، شما را فرا رسیده كه خداوند، روزهدارىِ آن را بر شما واجب ساخته است. در این ماه، درهاى بهشت، گشوده و درهاى جهنّم، بسته مىشوند و شیاطین به بند كشیده مىشوند. در آن، شبى است كه بهتر از هزار ماه است. هر كس از خیر آن محروم شود، به یقین، محروم مانده است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نادَى الجَلیلُ ـ تَبارَكَ و تَعالى ـ : «... یا جَبرَئیلُ، انزِل عَلَى الأَرضِ فَغُلَّ فیها مَرَدَةَ الشَّیاطینِ حَتّى لایُفسِدوا عَلى عِبادی صَومَهُم.» (19) ؛ چون شب اوّلِ ماه رمضان شود، خداى با عظمت ندا دهد: «... اى جبرئیل! به زمین فرود آى و شیاطین سركش را به بند كش تا روزه بندگانم را بر آنان تباه نسازند.» - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَكونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ ألفـا و خَمسَمِئَةِ حَسَنَةٍ بِكُلِّ سَجدَةٍ،... (20) ؛ چون اوّلین شب (ماه) رمضان شود، درهاى آسمان، گشوده شوند. پس هیچ درى از آنها بسته نمىشود تا آن كه آخرین شب رمضان فرا رسد. هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن، نماز نخوانَد، مگر آن كه خداوند براى هر سجده، هزار و پانصد حسنه بنویسد و برایش خانهاى از یاقوت سرخ كه شصت هزار در دارد، در بهشت بنا كند كه براى هر درى قصرى طلایى و آراسته به یاقوت سرخ است. پس چون اوّلین روز (ماه) رمضان را روزه بگیرد، همه گناهان گذشتهاش تا مثل آن روز، آمرزیده شود. و هر كس به (ماه) رمضان برسد، هر روز، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آنگاه كه (خورشید) پوشیده در حجاب شود، براى او آمرزش مىطلبند. و براى او در برابر هر سجدهاى كه شب یا روز در ماه رمضان به جا آورده است، درختى خواهد بود كه سوار، در (امتداد) سایه آن (باید) پانصد سال راه برود ![]() سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 11:54 :: نويسنده : پیام عب
قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَنَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ(1) ؛ رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند كه گناهان را مىسوزاند .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: أتَدرونَ لِمَ سُمِّیَ شَعبانُ شَعبانَ؟ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ مِنهُ خَیرٌ كَثیرٌ لِرَمَضانَ، و إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ رَمَضانَ؛ لِأَنَّهُ تُرمَضُ فیهِ الذُّنوبُ ـ أی تُحرَقُ ـ (2) ؛ آیا مىدانید كه چرا شعبان را شعبان نامیدهاند؟ چون از آن، خیر فراوان براى رمضان، منشعب مىشود، و رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند كه گناهان در آن، سوزانده مىشوند .
- الدرّ المنثور عن عائشة: قیلَ لِلنَّبِیِّ صلىاللهعلیهوآله: یا رَسولَ الله، ما رَمَضانُ؟ قالَ: «أرمَضَ اللهُ فیهِ ذُنوبَ المُؤمِنینَ و غَفَرَها لَهُم»(3) ؛ به پیامبر صلىاللهعلیهوآله گفتند: اى پیامبر خدا! رمضان چیست؟ فرمود: «خداوند در آن، گناهان مؤمنان را مىسوزاند و مىآمرزد.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ و قامَهُ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ، و مَن قامَ لَیلَةَ القَدرِ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ (4) ؛ هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد، گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشتهاش بخشوده مىگردد. - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: شَهرُ رَمَضانَ شَهرٌ فَرَضَ اللهُ عز و جل عَلَیكُم صِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(5) ؛ ماه رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را بر شما واجب ساخت. پس هر كس آن را از روى ایمان و به امید پاداش الهى روزه بدارد، از گناهانش بیرون مىآید، همچون روزى كه مادرش او را زاده است .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ و خَتَمَهُ بِصَدَقَةٍ؛ و غَدا إلَى المُصَلّى بِغُسلٍ، رَجَعَ مَغفورا لَهُ (6)؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و آن را با صدقه به پایان ببرد و با غسل به نمازگاه برود، آمرزیده باز مىگردد .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: یَأمُرُ اللهُ مَلَكا یُنادی فی كُلِّ یَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فِی الهَواءِ: أبشِروا عِبادی! فَقَد وَ هَبتُ لَكُم ذُنوبَكُمُ السّالِفَةَ، و شَفَّعتُ بَعضَهُم فی بَعضٍ فی لَیلَةِ القَدرِ، إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ أو حِقدٍ عَلى أخیهِ المُسلِم(7)؛ خداوند به فرشتهاى فرمان مىدهد كه در هر روز از ماه رمضان در هوا ندا دهد: «اى بندگان من! مژده! گناهان گذشته شما را بخشیدم و شفاعت شما را درباره یكدیگر در شب قدر قبول كردم، مگر آن كه با شراب افطار كرده باشد، یا از برادر مسلمانش كینه در دل داشته باشد.» - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ رَمَضانَ شَهرٌ افتَرَضَ اللهُ عز و جل صِیامَهُ، و إنّی سَنَنتُ لِلمُسلِمینَ قِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِنَ الذُّنوبِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(8) ؛ همانا رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را واجب كرده است و من قیام (براى نماز) را در آن، سنّت قرار دادهام . پس هر كس آن را از روى ایمان و به خاطر ثواب الهى روزه بدارد، از گناهان خارج مىشود، همچون روزى كه مادرش او را زاده است.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ؛ و عَرَفَ حُدودَهُ؛ و تَحَفَّظَ مِمّا كانَ یَنبَغی لَهُ أن یَتَحَفَّظَ فیهِ، كَفَّرَ ما قَبلَهُ (9) ؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و حدود آن را بشناسد و خود را از آنچه سزاوار خویشتندارى در این ماه است، نگه بدارد، گناهان پیشین را پاك كرده است ![]() سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 11:40 :: نويسنده : پیام عب
قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: سُمِّیَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ للهِِ فی كُلِّ یَومٍ ولَیلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتیقٍ، و فی آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فیما مَضى(10) ؛ ماه رمضان را ماه آزادسازى نامیدهاند؛ چون خداوند در هر روز و شب، ششصد آزادشده دارد و نیز در آخر ماه، به اندازه آنچه در (روزها و شبهاى) گذشته آزاد كرده است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ اللهِِ تَعالى فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ قال البیهقی فی فضائل الأوقات: ... (11) ؛ خداوند، در هر شب (ماه) رمضان، ششصد هزار آزادشده از آتش دارد. بیهقى در فضائل الأوقات گفته است: نزد علماى ما، مقصود از عدد یادشده، «فراوانى» است، نه همان عدد یادشده در روایت. و همه اینها ـ كه خدا داناتر است ـ براى كسى است كه حدود این ماه را بشناسد و حقوق آن را نگه دارد. پس چون آخرین شب فرا رسد، خداوند به شمار همه آنچه پیشتر آزاد كرده، آزاد مىكند . صلىاللهعلیهوآله: إنَّ للهِِ فی كُلِّ یَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و فی كُلِّ ساعَةٍ مِن لَیلٍ أو نَهارٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ألفَ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و لَهُ یَومَ الفِطرِ مِثلُ ما أعتَقَ فِی الشَّهرِ وَالجُمُعَةِ (12)؛ خداوند را در هر روز جمعه، ششصد هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آناند؛ و (خداوند را) در هر ساعت از شب یا روز ماه رمضان، هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آناند؛ و او را در روز فطر، به اندازه آزادشدگان در این ماه و جمعه است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ للهِِ عز و جل عِندَ كُلِّ فَطرَةٍ الفطرة: المرَّةُ من الإفطار، عُتَقاءَ مِنَ النّارِ(13)؛ خدا را به هنگام هر نوبت افطار، آزادشدگانى از آتش است . - قال الإمام الصادق علیهالسلام: إنَّ للهِِ عز و جل فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ و طُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ، فَإِذا كانَ فی آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فیها مِثلَ ما أعتَقَ فی جَمیعِهِ (14) ؛ خدا را در هر شب ماه رمضان، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است، مگر كسى كه با شراب افطار كند . پس چون آخرین شبِ آن فرا رسد، به اندازه همه كسانى كه در این ماه آزاد كرده است، آزاد مىكند . - قال الإمام الصادق علیهالسلام: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ اللهُ لِمَن شاءَ مِنَ الخَلقِ، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَهُم، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَ كُلَّ ما أعتَقَ، حَتّى آخِرِ لَیلَةٍ فی شَهرِ رَمَضانَ تَضاعَفَ مِثلَ ما أعتَقَ فی كُلِّ لَیلَةٍ .(15) امام صادق علیهالسلام: چون شب اوّل ماه رمضان شود، خداوند، از آفریدگان، هر كس را بخواهد، مىآمرزد. پس چون شب بعد فرا رسد، دو برابر آنان را مىآمرزد. شب بعد، دو برابر همه آنانى را كه آمرزیده و آزاد كرده است، مىآمرزد، تا [آن كه در] آخرین شب ماه رمضان، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است، از آتش آزاد مىكند ![]() سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 11:35 :: نويسنده : پیام عب
رمضان هنگامه ي طلب و نياز به درگاه خداوند بي نياز است.در اين ماه پر بركت درهاي آسمان به روي روزه داران گشوده مي شود ،بايد از ثانيه ثانيه هاي آن به خوبي بهره برد. ![]() ادامه مطلب ... دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : پیام عب
کشور هندوستان شامل ۲۸ ایالت و ۷ ناحیه همپیوستهاست. ایالتها ۱• آندرا پرادش
ناحیههای همپیوسته A• جزایر آندامان و نیکوبار B• چندیگر C• دادرا و ناگار هاولی D• دامان و دیو E• لکشادویپ F• ناحیه پایتختی ملی دهلی G• پودوچری ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:29 :: نويسنده : پیام عب
هند دومین کشور پرجمعیت دنیا است و نزدیک به یک ششم جمعیت جهان را در خود جای دادهاست، تنوع نژادی، فرهنگی، زبانی و مذهبی به این کشور چشم اندازی شگرف از همزیستی مسالمت آمیز میان اعتقادات گوناگون بخشیدهاست. نژاد مردم هند، شامل: ۷۲ ٪ هندوآریائی، ۲۵ ٪ دراویدی و ۳ ٪ نژاد زرد است که این نژادها بر اساس شرایط مکانی، فرهنگی و دینی نیز دارای تقسیمات خاص خود هستند. ۶۱% مردم هند باسواد هستند که این آمار در مردان ۷۳.۴% و در زنان ۴۷.۸% میباشد. ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:29 :: نويسنده : پیام عب
پیشینه حضور انسان در شبه قاره هند به دویست تا چهارصد هزار سال میرسد. اما اولین تمدن به معنای واقعی در این سرزمین، تمدن حوزه رود سند با قدمت نزدیک به سه هزار سال است که با تمدن شهر سوخته در ایران همزمان بوده و با آن مراودات نزدیک داشتهاست و تقریباً پس از ورود آریائیها بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۱۸۰۰ پیش از میلاد، هر دو از بین رفتهاند. ورود آریائیها به هند در فرهنگ، دین و ادبیات و نظام اجتماعی این سرزمین بسیار تأثیرگذار بودهاست.از جمله میتوان به شکلگیری زبان سانسکریت، تدوین متون مقدس هندو و پیدایش سیستم طبقاتی جامعه هند اشاره نمود. اولین امپراتوری در هند با حکومت دودمان موریا بین سالهای ۳۲۶ تا ۲۰۰ پیش از میلاد شکل گرفت. قدرتمندترین حاکم تاریخ هند تا قبل از گورکانیان، آشوکای بزرگ نام دارد که سومین شاه این سلسلهاست. وی در تمام جنبههای هنری و اجتماعی و سیستم اداری از هخامنشیان ایران الهام میگرفت. آثار بسیار مهم حجاری این دوره مانند پیکره چهار شیر (نماد ملی هند) بسیار تحت تاثیر حجاری تخت جمشید است. دومین سلسله قدرتمند به نام گوپتا از سال ۳۲۰ تا ۵۵۰ میلادی در شمال هند حاکمیت داشته و پس از گوپتاها تا قرن سیزده میلادی حکومتهای زیادی در شمال هند با درگیری، شکست و پیروزی یکی پس از دیگری برروی کار آمدند. باتوجه به عدم قدرتمندی این حکومتها، جنوب هند امنیت وآرامش بیشتری نسبت به شمال داشت و سرگرم تعامل و تجارت با اعراب مسلمان و منطقه جنوب آسیا بود و نقش مهمی در روابط خاور میانه با خاور دور ایفا میکرد. اولین تماس اسلام با آسیای جنوبی، سال هفتصد و یازده میلادی است که مسلمانان تا کناره رود سند که هم اکنون در پاکستان است پیش آمدند. در قرن دهم میلادی سلطان محمود غزنوی منطقه پنجاب را تصرف کرد و بارها به شمال هند حمله کرد. تا قرن سیزدهم تاخت و تازهای زیادی از سوی ایران و آسیای مرکزی به هند صورت میگرفت، اما چندان ماندگار نبودند، تا اینکه در این زمان مسلمانان، شهر دهلی را تصرف کردند و اولین حکومت مسلمانان، به نام دوران سلطنت یا غلامان مسلمان را بنیان گذاشتند واسلام رسماً بر هند حاکم شد. در سال ۱۵۲۶ «بابُر» از نوادگان تیمور بر هند تسلط یافت و سلسله گورکانیان یا امپراتوری مغولی هند را بنیان گذاشت. این سلسله از ۱۵۲۶ میلادی تا ۱۸۵۷ میلادی در بخش بزرگی از شبه قاره هند فرمانروایی کرد. حکمرانان این سلسله به تدریج تمامی شبه قاره را تحت فرمان گرفتند. اکبرشاه امپراتور بزرگ این سلسله که سیاست مدارا با غیرمسلمانان هندی را درپیش گرفت را بزرگترین و مقتدرترین پادشاه هند میدانند. اما پس از مدتی بخشهایی از جنوب هند از اختیار آنان خارج شد. این دودمان آخرین دوران طلایی امپراتوریهای اسلامی به شمار میرود و در نیمه سده ۱۷ میلادی و در زمان شاه جهان بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان بود. در سال ۱۷۳۹ میلادی با حمله نادرشاه افشار به هندوستان مقدمات انقراض این امپراتوری فراهم شد و در سال ۱۸۵۷ پس از سالها نبرد سرانجام کمپانی هند شرقی توانست این امپراتوری را منقرض کرده و سرزمینهای آنرا تصرف کند. در سال ۱۵۱۰ میلادی پرتغالیها به عنوان اولین مهاجمان اروپایی در گوا مستقر شدند. هنگامی که طوایف «مراتی» و «سیک» علیه حکومت پادشاهان گورکانی قیام کردند، بریتانیاییها و فرانسویها در قرن ۱۸ مناطقی برای خود از هند جدا کردند و بنیاد حکومت بریتانیای کبیر در هند استوار گردید. دولت بریتانیا بر اثر شورشهای سال ۱۸۵۷ میلادی در هند، کمپانی هند شرقی بریتانیا را که گردانندهٔ هند بود منحل کرد و به این سرزمین خودمختاری داده شد. و در سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۵، دولت بریتانیا ناچار شد که ادارهٔ بعضی از امور کشور را به مردم هند واگذار نماید. در این هنگام رهبر بزرگ جنبش استقلال هند، ماهاتما گاندی قیام کرد و علیه استبداد بریتانیا به مبارزه پرداخت. سپس اختلاف شدیدی در بین سران هند و سران مسلمانان هند که رهبر آنها محمدعلی جناح بود بوجود آمد. قصد مسلمانان این بود که کشوری مرکب از مناطق مسلمان هند تشکیل دهند. در آن هنگام بریتانیا قوانینی وضع نمود که بهموجب آن به هند و سیلان و پاکستان استقلال داده شد. در ماه اوت ۱۹۴۷ م. آخرین سرباز بریتانیایی خاک هند را ترک گفت، و در تاریخ ژانویهٔ ۱۹۵۰ هند حکومت جمهوری مستقل خود را اعلام نمود و به عضویت اتحادیه کشورهای مشترک المنافع بریتانیا درآمد. اختلافات مرزی دولت هند با پاکستان در منطقهٔ کشمیر هنوز برطرف نشدهاست. ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:26 :: نويسنده : پیام عب
آب و هوای هند دارای تنوع بسیار قابل توجهی است و از کوهستانهای همیشه پوشیده از برف هیمالیا تا منطقه حاره و گرمسیری میانه و جنوب و کویر خشک غرب این کشور را دربر میگیرد. چهار فصل هند شامل: سرد وخشک از ماه دسامبر تا فوریه، گرم و خشک از ماه مارس تا مه، فصل بارش از ماه ژوئن تا سپتامبر و معتدل در ماههای اکتبر و نوامبر است. به طور میانگین ۱۰۰۰ تا۱۵۰۰ میلمتر باران در سال، تقریباً سراسر هند را دربر میگیرد که این مقدار به ۲۵۰۰ میلیمتر در سواحل و ناحیه شمال شرقی هند میرسد. میانگین بارندگی سالانه در بنگال غربی به بیش از ۱۱هزار میلیمتر در سال میرسد. این کشور دارای آب و هوای بسیار متنوعی میباشد . ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:23 :: نويسنده : پیام عب
هند، بخش بزرگ جنوب آسیا و شبه قاره هند را به خود اختصاص دادهاست. این کشور با پاکستان، بنگلادش، نپال، بوتان، چین و برمه هم مرز است. جغرافیای هند به طور کلی به سه بخش تقسیم میشود: فلات بلند هیمالیا، جلگه گنگ و شبه جزیره جنوب هند که مناطق مختلف کوهستانی، دره رود خانهای، کویر، دشت و جنگل را در بر میگیرد. پائینترین سطح هند، در اقیانوس هند، با ارتفاع صفر و بلندترین نقطه این کشور، قله کانچنجونگا، با ارتفاع ۸۵۶۸ متر در هیمالیا قرار دارد که سومین قله مرتفع جهان است. جفرافیای هند بسیار متنوع است و کوه، بیابان، دشت، تپه و فلات را شامل میشود. آب و هوای این کشور از حارهای در جنوب تا آب و هوای معتدل در شمال متغیر است. مساحت ناحیهِ قابل کشت هند ۱٫۲۶۹٫۲۱۹ کیلومتر مربع (۷۸/۵۶٪ کل مساحت کشور) است که به دلیل رشد سوی جمعیت ر و افزایش شهرنشینی رو به کاهش است. سطح نواحی پوشیده از آب در هند معادل ۳۱۴٫۴۰۰ کیلومتر مربع است و میانگین باران این کشور ۱٫۱۰۰ میلیمتر در سال است. بیش از ۹۲ درصد استفاده آب در هند برای مصارف آبرسانی است که در سال ۱۹۷۴ حدود ۳۸۰ کیلومتر مربع بود و بر اساس پیشبینیها تا سال ۲۰۲۵ به سقف ۱٫۰۵۰ کیلومتر مربع میرسد که برابر با مصارف صنعتی و خانگی است. منابع آبی هند شامل رودخانهها، کانالها، آبگیرها، دریاچهها و سواحل غربی و شرقی اقیانوس هند و سایر خلیجها و خلیج کوچک برای بیش از ۶ میلیون نفر در بخش ماهیگیری اشتغال ایجاد کردهاند. هند ششمین کشور تولیدکنندهِ ماهی در سطح جهان و دومین تولیدکنندهِ ماهی بومی در سطح جهان است. رودخانههای طویل هند، شامل: براهماپوترا و ایندوس ۲۹۰۰ کیلومتر، گنگ۲۵۰۰ کیلومتر، گوداواری ۱۴۷۰ کیلومتر، یامونا ۱۳۷۰ کیلومتر، نارمادا ۱۳۰۰ کیلومتر و کریشنا ۱۲۹۰ کیلومتر هستند. هند از آب و هوایی بسیار متنوع بهره میبرد، از شمال به رشتهکوههای هیمالیا ختم میشود و رودخانههای متعددی که از این بلندیها سرچشمه میگیرند هوایی بارانی و خاکی بارآور را به نواحی شمالی هند میبخشند. رودهای گنگ و براهماپوترا مهمترین این رودخانهها هستند که هر دو به خلیج بنگال سرازیر میشوند. هندوها همچنین رود گنگ را مقدس میدانند. هند از زیست جانوری بسیار متنوعی بهره میبرد، منطقه حفاظت شدهای به وسعت ۱۴۱۲ کیلومتر مربع در استان گجرات تنها پناهگاه باقیمانده حدود ۳۰۰ شیر آسیایی است. هند زیستگاه بسیاری از پستانداران بزرگ مانند فیل آسیایی، کرگدن تک شاخ و ببر میباشد. بیش از ۲۰۰۰ گونه پرنده و سه نوع تمساح در این کشور زندگی میکنند. منابع اصلی مواد معدنی هند شامل زغالسنگ (از لحاظ میزان ذخایر در رده چهارم جهان قرار دارد) آهن، منگنز، میکا، بوکسیت، تیتانیوم، کرومیت، گاز طبیعی، الماس، نفت خام، سنگ آهک، توریوم (بیشترین در جهان در سواحل ایالت کرالا) میباشد. ذخایر نفت هند که در ساحل بمبئی درماهاراشترا، گجرات و در شرق آسام وجود دارند، بیش از ۲۵٪ از نیازهای داخل را برطرف میکنند. ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:22 :: نويسنده : پیام عب
نام: «هند» (و همچنین صورتهای آن در زبانهای غربی ازجمله India در انگلیسی) برگرفته از زبان پارسی باستان است که به جای واژه سانسکریت «سیندو» (Sindhu) بهکار میرفته و نام رودخانه سند بودهاست. همچنین واژه «هندوستان» که به عنوان نام کامل این سرزمین در اغلب کشورها از جمله خود هند رواج دارد واژهای فارسی است به معنی «سرزمین هندوها». ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : پیام عب
هند یا هندوستان با نام رسمی جمهوری هند (هندی: भारत गणराज्य؛ تلفظ: بْهَارَتْ گَنَرَاجْیَه) کشوری در جنوب آسیا است که پایتخت آن دهلی نو است. هندوستان از شمال باختری با پاکستان؛ از شمال با چین، بوتان، نپال و تبت؛ و از شمال خاوری با برمه و بنگلادش همسایهاست. همچنین هند از باختر با دریای عرب، از خاور با خلیج بنگال، و از جنوب نیز با اقیانوس هند مرز آبی دارد. پهناوری هندوستان ۳٬۴۰۲٬۸۷۳ کیلومتر مربع (هفتم در جهان، ۲ برابر ایران) است. بیشتر سرزمین هندوستان پست و هموار است و رشتهکوه هیمالیا که در شمال کشور قرار دارد باعث شدهاست که رطوبت و ابرهای بارانزا به شمال آسیا نفوذ نکند و در نتیجه هند کشوری پرباران و مرطوب و دارای خاک بسیار حاصلخیز است. این موضوع باعث شدهاست که این کشور بتواند جمعیّت بسیاری را در خود جای دهد. جمعیت هندوستان ۱٬۲۱۰٬۱۹۳٬۴۲۲ نفر است که دومین کشور پر جمعیت دنیا پس از چین به شمار میآید. بندر بمبئی (مومبائی) با جمعیتی نزدیک به ۱۴ میلیون تن، پرجمعیتترین شهر هند است. هند بیش از سی و پنج شهر بزرگ با جمعیت بالای یک میلیون تن دارد. بمبئی (مومبائی)، دهلی، کلکته، مدرس، بنگلور، حیدرآباد، اگرا، میسور، جیپور، گوا، پونا، بوپال، تریواندروم، سورات، کانپور و احمدآباد از شهرهای مهم این کشور پهناور هستند. هندوستان دارای تاریخ و فرهنگ بسیار کهن و پرباری است که به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. هندوستان سرزمین نژادها، زبانها، آیینها، و فرهنگهای فراوان و گوناگون میباشد. در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد. علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شدهاست. ۲۲ زبان دیگر در یک یا چند ایالت موقعیت زبان رسمی را دارند. طی ۸۰۰ سال تسلط فارسیزبانان یا ایرانیان بر هند، این کشور از فرهنگ ایران و زبان فارسی تاثیر بسیاری پذیرفتهاست. زبان فارسی در دورهٔ غزنویان به هند راه یافت و با فرمانروایی دودمان گورکانیان هند زبان رسمی شد. زبان فارسی هندوستان شاعران بزرگی همچون بیدل دهلوی، و امیر خسرو دهلوی و دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند. زبان فارسی تاثیر فراوانی بر زبانهای هندوستان بهویژه زبان اردو گذاشتهاست. زبان فارسی پیش از آنکه هندوستان مستعمره انگلستان شود (سده ۱۹ میلادی)، دومین زبان رسمی این کشور و زبان فرهنگی و علمی بهشمار میرفت. ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:59 :: نويسنده : پیام عب
مقدمه : امام علي بن موسيالرضا عليهالسلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاك رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مكرم اسلام ميباشند. ايشان در سن 35 سالگي عهدهدار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي كه سختيها و رنج بسياري رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ايشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراين نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماييم. نام ،لقب و كنيه امام : نام مبارك ايشان علي و كنيه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترين لقب ايشان "رضا" به معناي "خشنودي" ميباشد. امام محمدتقي عليهالسلام امام نهم و فرزند ايشان سبب ناميده شدن آن حضرت به اين لقب را اينگونه نقل ميفرمايند :" خداوند او را رضا لقب نهاد زيرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمين از او خشنود بودهاند و ايشان را براي امامت پسنديده اند و همينطور ( به خاطر خلق و خوي نيكوي امام ) هم دوستان و نزديكان و هم دشمنان از ايشان راضي و خشنود بودند". يكي از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد " است . اين لقب نشانگر ظهور علم و دانش ايشان ميباشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خويش, بويژه علمای اديان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بيرون آمد دليل کوچکي براين سخن است، که قسمتي از اين مناظرات در بخش " جنبه علمي امام " آمده است. اين توانايي و برتري امام, در تسلط بر علوم يكي از دلايل امامت ايشان ميباشد و با تأمل در سخنان امام در اين مناظرات, كاملاً اين مطلب روشن ميگردد كه اين علوم جز از يك منبع وابسته به الهام و وحي نميتواند سرچشمه گرفته باشد. پدر و مادر امام : پدر بزرگوار ايشان امام موسي كاظم (عليه السلام ) پيشواي هفتم شيعيان بودند كه در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسي به شهادت رسيدند و مادرگراميشان " نجمه " نام داشت. تولد امام : حضرت رضا (عليه السلام ) در يازدهم ذيقعدهالحرام سال 148 هجري در مدينه منوره ديده به جهان گشودند. از قول مادر ايشان نقل شده است كه :" هنگاميكه به حضرتش حامله شدم به هيچ وجه ثقل حمل را در خود حس نميكردم و وقتي به خواب ميرفتم, صداي تسبيح و تمجيد حق تعالي وذکر " لاالهالاالله " رااز شكم خود ميشنيدم, اما چون بيدار ميشدم ديگر صدايي بگوش نمي رسيد. هنگاميكه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمين نهاد و سرش را به سوي آسمان بلند كرد و لبانش را تكان ميداد؛ گويي چيزي ميگفت" (2). نظير اين واقعه, هنگام تولد ديگر ائمه و بعضي از پيامبران الهي نيز نقل شده است, از جمله حضرت عيسي كه به اراده الهي در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند كه شرح اين ماجرا در قرآن كريم آمده است. (3) ![]() ادامه مطلب ... دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:15 :: نويسنده : پیام عب
فرامين الهي از جمله حجاب هم از مرحله صحت تا مرحله قبول ، داراي درجات و مراتبي است که حداقل آن ، شرط تماميت است که در «حجاب خمار» جلوه گر مي شود و حد کمال آن در جامعيت ابعاد پنج گانه حجاب قرآني «جلباب» به تجلي مي آيد . پوشش بدن به جز وجه کفّين و مهار کردن جاذبه هاي جنسي زنانه معيار حجاب الهي و قرآني است که اگر در پوشش چند قطعه اي خمار و به تناسب فرهنگ و تمدن هر ملتي عينيت يابد ، نمره ي صحت عمل را در منظر آيات شريفه به دست آورده است و اگر ابعاد قلبي ، گفتاري و رفتاري و بُعد نگاه را نيز در پوشش يکسره جلباب تجلي بخشد ، نمره ي کمال و برتري الهي را کسب نموده است . اين امر نشان دهنده اين است که در دين مبين اسلام با طرح و تأکيد حجاب به تمام جوانب شخصيت زن و مرد در اجتماع توجه کرده است و با توجه به آن حجاب را به صورتي متعادل و متناسب مطرح نموده است تا جامعه اي سالم و به دور از فساد داشته باشيم تا انسان هاي به ما هو انسان بتوانند در کمال مصونيت و امنيت به کارکردها و نقش هاي خويش بپردازند و سير کمال و سعادت را با پيروي از دستورات و مباني ديني درجامعه بشري با لطافت معنوي و کمال حقيقي تجربه کنند . قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 . ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : پیام عب
خداوند متعال در برتري تقواي دل در امر حجاب در سوره احزاب ، آيه 53 مي فرمايند : «واذا سألتموهنّ متاعا فاسئلُِوهُنَّ مِن وَرَاء حجابٍ ذلکُم اَطهَرُ لِقُلُوبِکم و قُلوِبِهنّ» (سوره احزاب ، آيه 53)؛ «هنگامي که از همسران پيامبر (ص) چيزي خواستيد از پشت حجاب و پرده از ايشان بخواهيد که اين کارتان براي دل هاي شما و دل هاي ايشان پاکيزه تر است .» در ذيل آيه صاحب تفسير نمونه چنين بيان مي کند : «هنگامي که رسول خدا (ص) با زينب ازدواج کرد ، وليمه نسبتاً مفصلي به مردم داد . انس که خادم مخصوص پيامبر (ص) بود مي گويد : پيامبر (ص) به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم ، من همه را دعوت کردم ، دسته دسته مي آمدند و غذا مي خوردند و از اتاق خارج مي شدند ، تا اين که عرض کردم : اي پيامبر خدا ؛ کسي باقي نماند که من او را دعوت نکرده باشم ، فرمود : اکنون که چنين است سفره را جمع کنيد ، سفره را برداشتند و جمعيت پراکنده شدند ، اما سه نفر هم چنان در اتاق پيامبر (ص) ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند . آيه نازل شد و دستورات لازم را بيان کرد .» (مکارم شيرازي ، 1376 : ج 3 ، 607) از بعضي قرائن استفاده مي شود «که گاهي همسايگان و ساير مردم طبق معمول براي عاريت گرفتن اشيايي نزد بعضي از زنان پيامبر (ص) مي آمدند، براي حفظ حيشيت همسران پيامبر(ص) آيه نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هر گاه مي خواهند چيزي از آنها بگيرند، از پشت پرده بگيرند .»1 (بابايي ، 1380،ج 3 : 625) علامه طباطبايي در ذيل آيه شريفه مي نويسد : «درخواست متاع از همسران حضرت ، کنايه از اين است که مردم با آنها درباره ي حوايجي که دارند، سؤال کنند ؛ يعني اگر به خاطر حاجتي که براي شما پيش آمده ناگزير شديد با يکي از همسران آن جناب صحبتي بکنيد از پس پرده صحبت کنيد، براي اين که وقتي از پشت پرده صحبت کنيد دل هاي تان دچار وسوسه نمي شود و در نتيجه ، اين روش دل هاي تان را پاک تر نگه مي دارد . »2 (طباطبايي ، 1396 هـ .ق : 528) نکته حايز اهميت در اين مورد که جزء دستورات ويژه براي زنان پيامبر (ص) است و نه دستور عمومي براي تمام زنان آن است که خداوند اين نحوه ي پوشش خاص را براي رعايت حجاب در قلب ذکر مي نمايد . نکته ديگري که در اين آيه ذکر شده است پاک ماندن قلب مردان را پيش از قلب زنان بيان نموده است و چه بسا بتوان از اين نکته استفاده نمود که اين تقدم نشان دهنده ي آسيب پذيري دل مردان بيش از زنان است ؛ چرا که زنان پيامبر (ص) در مأمن و مأواي زوجيت آن حضرت در امانند ، امّا کساني که بيش از پيش از ايشان مي توانند در معرض خطر باشند، مرداني هستند که به خانه رسول خدا (ص) مراجعه و با زنان ايشان مواجه مي شوند ؛ البته زنان نيز بايد دل خود را پاک نگه دارند و از اين رو ، پرده پوششي و حفظ حجاب و عفاف براي پاکي دل آنان نيز بهتر است . براي آن که کسي حريم الهي را در حيطه ي تعامل با افراد نامحرم به درستي رعايت نموده و حيطه حجاب و پوشش را حفظ کند ، لازم است بعد قلبي حجاب را جدّي تلقي نمايد و در اين زمينه ، تسامح و تساهل روا ندارند که دروازه ي دل ، چشم است و «دل کتاب چشم است .»1 (محمد ري شهري ، 1377 : 6315 ) يکي از راحت ترين و مهم ترين راه ها براي حفظ دل ، حفظ نگاه از نامحرم است ؛ به قول شاعر : زدست ديده و دل هردو فرياد که هرچه ديده بيند دل کند ياد بسازم خنجري نيشش زفولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد در دنيايي که در تبليغات رنگارنگ خويش که فرهنگ برهنگي و سقوط اخلاقي و ارزش هاي انساني نماد برتري و پيشرفت و توسعه !! را جلوه گر ساخته است ، دين مبين اسلام با فرهنگ پوشش و توجه به هويت انساني ، معنويت و جاذبه ي روحي و آرامش را در جامعه نمايان گر ساخته است . زيرا قاموس الهي بر اساس فطرت ، هويت ، توانايي و جاذبه هاي فيزيکي زن و مرد نازل شده است ، که اگر جوامع انساني اگر تنها به فطرت و دستورات الهي عمل کنند به جايگاه و هويت اصلي خود دست پيدا مي کنند و جامعه با امنيت و مصونيت مي تواند راه خويش را طي کند . قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 . ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:12 :: نويسنده : پیام عب
مقصود از حجاب در رفتار اعمال و افعالي است که به واسطه ي اعضا و جوارح پديد مي آيند . آن چه به حجاب در رفتار تعلق مي گيرد ، مجموع چند امر و نهي الهي است : 1) آشکار ساختن زينت هاي پنهان : خداوند در سوره مبارکه نور مي فرمايد : «ولايضر بنَ بار جُِلِهِنَّ ِلِيعلَمَ ما يخفينَ مِن زينَتِهِنَّ» ؛(سوره نور، آيه 31) «به زنان مؤمن بگو آن گونه بر زمين پاي نزنند که خلخال و زينت پنهان پاهاي شان معلوم شود .» نهي مذکور در آيه ي شريفه مرتبط با بحث زينت در حجاب فيزيکي است و از به جلوه درآوردن و اظهار زينت هاي پنهان زنانه سخن مي گويد . اظهار نمودن بدون ظاهر نمودن ، يعني سهل انگاري يا مکر زنانه در جلوه گري و خود نمايي . خداوند متعال در آيه ي شريفه از نحوه ي خاصي از راه رفتن نهي نموده است ؛ راه رفتني که ديگران را به زينت هاي پنهاني زن آگاه مي کند . شهيد مطهري در ذيل آيه شريفه چنين مي گويد : «زنان عرب معمولاً خلخال به پا مي کردند و براي آن که بفهمانند خلخال قيمتي به پا دارند، پاي خود را محکم بر زمين مي کوفتند . از اين دستور مي توان فهميد که آنچه موجب جلب توجه مردان مي گردد ؛ مانند استعمال عطرهاي تند و زننده و هم چنين آرايش هاي جالب نظر در چهره ممنوع است و به طور کلي زن در معاشرت نبايد کاري بکند که موجب تحريک و تهييج و جلب توجه مردان نامحرم گردد .»2 (مطهري ، 1353 : 145) برخي ديگر از صاحب نظران معتقد هستند آن چه در اين بخش از آيه ي شريفه از آن نهي شده است ، آشکار شدن هر گونه زينت و زيبايي هاي زنانه است که پنهان است و بايد پوشيده بماند و اين اعم از صداي النگو و صداي پاشنه کفش است که موجب جلب توجه نامحرم به خود زن يا پاي زن مي باشد . از سوي ديگر ، زينت پنهان مي تواند پوشيدن لباس ها و زينت هاي خاصي در زير چادر باشد که با اندک کنار رفتن چادر ، آن زينت ها آشکار شده و ناقض حجاب مي گردد . » 1 (شجاعي ، 1385 : 177) 2) استعمال عطر : از جمله مواردي که به شدت از آن نهي شده است ، اين است که زن به هنگام خروج از خانه خود را معطر سازد ، به طوري که بوي عطر وي به مشام نامحرم برسد . حضرت پيامبر (ص) مي فرمايند : «هر زني که به خود عطر بزند و از خانه اش خارج شود تا وقتي که به خانه اش برگردد لعنت و نفرين مي شود [تا] هر وقت که برگردد .» (شعبه الحراني 1363: 42)آن چه مسلم است ، اين است که عطر زدن براي خانم ها نه تنها اشکالي ندارد بلکه استحباب نيز دارد ، به خصوص که براي همسر باشد . آن چه که از آن نهي شده اين است که زن موقع بيرون رفتن از منزل و يا موقعي که با نامحرم در تماس است ، طوري عطر بزند که بوي آن به مشام نامحرم برسد و ايجاد مفسده کند .»2 (همان ، ص 178) 3) آرام گرفتن در خانه و پرهيز از تبّرج جاهلي : در آيه ي شريفه 33 سوره احزاب به زنان پيامبر (ص) علاوه بر تقوا ، امر مي شود که در خانه هاي خود آرام و قرار گيرند و هم چون جاهليت نخستين در ميان جمعيت ظاهر نشوند .» 3 (سوره احزاب ، آيه ي 33) «کلمه ي «قَرن» امر از ماده ي قرء است که به معناي پا برجا شدن است و ممکن است از ماده ي قازيقار به معناي اجتماع و کنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد . »4 (طباطبايي ، 1396 هـ .ق : 483) و کلمه ي «برج» يعني آشکار شدن . صاحب مجمع البيان مي گويد : «تبّرج آن است که زن زيبايي هاي خود را اظهار کند . اصل آن به معناي ظهور است و به عبارتي ديگر ، از آن جهت به آن «برج» گويند که ظاهر و هويداست . زمخشري نيز در کشاف مي گويد : «بداو برز» به معناي ظهور و نظير تبرج هستند . اشتقاق بروج از تبرج است به جهت ظاهر بودن آن ها . براساس نظرات تفسيري مذکور ، معناي آيه شريفه «و تبرجن تبرج الجاهليه الاولي» ؛ «ظاهر نشويد و خودنمايي نکنيد مانند خودنمايي «جاهليت اولي» .»5 (قريشي ، 1378، ج 1 : 174) نکته اي که در اين آيه شريفه مطرح گرديده است «تحرّز و پرهيز از آميزش و مراوده با مردان بيگانه » اختصاص به زنان رسول خدا (ص) ندارد بلکه و شامل عموم زنان مي شود . همان گونه که در روايت هاي بسياري آمده است که بهترين محيط زندگي براي زن خانه اش است، حتي ثواب نماز زنان جوان در خانه به مراتب از حضور در مساجد و مجامع بالاتر شمرده شده است و البته اين بدان معني نيست که زن از فعاليت اجتماعي محروم باشند . مقصود از اين دستور زنداني کردن زنان پيغمبر (ص) و هيچ زني در خانه نيست ؛ زيرا تاريخ اسلام به صراحت گواه است که رسول خدا (ص) زنان خود را با خود به سفر مي برد و آنان را از بيرون شدن از خانه منع نمي فرمود . بلکه مقصود از اين دستور ، آن است که زن به منظور خودنمايي از خانه بيرون نشود . آن چنان که امروز عده اي از زنان براي بيرون رفتن از خانه و خودنمايي و پرسه زدن در خيابان ها ، ساعت ها در پاي ميز آرايش به سر و وضع خود و لباس خويش مي رسند .» 1 (هدايت خواه ، 1363 : 186)قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 . ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : پیام عب
تبيين روشن وحي در باب نحوه ي سخن گفتن زنان مؤمن با مردان ، يکي از مهم ترين ابعاد حجاب است که در قرآن ذکر شده است که حتي لحن سخن گفتن زنان را در بُعد روانشناسانانه مدّنظر قرار داده است . حجاب در گفتار در آيات شريفه ي قرآن کريم مؤکداً در مورد نحوه ي گفتار زنان به نامحرم است آنجا که مي فرمايد : «فلا تَخضَعنَ بالقَول فَيطمَعَ اَلَّذي في قَلِبه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً .»3 ؛ (سوره احزاب ، آيه 32) «با خضوع در گفتار سخن نگوييد که بيمار دل طمع ورزد ، بلکه شايسته و متعارف سخن گوييد .» مخاطب نخست آيه ي شريفه ، زنان رسول خدا (ص) هستند و سپس تمام زنان مؤمن ؛ علامه طباطبايي مي نويسد :« معناي خضوع در کلام آن است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطيف کنند تا دل او را دچار ريبه وخيال هاي شيطاني نمود ، شهوتش را برانگيزند و در نتيجه آن مردي که بيمار دل است به طمع بيفتد و منظور از بيماري دل ، نداشتن نيروي ايمان است ؛ آن نيرويي که آدمي را از ميل به سوي شهوات حرام باز مي دارد . » 1 (طباطبايي ، 1396 هـ . ق : 482) بنا به نظر شهيد مطهري «مسئله جو از استعماع صداي زن جزء مسلمات است و دليل آن سيره ي قطعي رسول خدا (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام است و دليل ديگر آن سيره ي قطعي و رايج ميان مسلمانان مي باشد .» 2 (مطهري ، 1353: 243) ايشان از مرحوم آيت الله طباطبايي يزدي در عروه الوثقي نقل مي کنند که : «لابأس صوت الاجنبيه مالم يکن تلذذ و لاريبه من غيرفوق بين الاعلي و البصير و إن کان الاحوط الترک فيغير مقام الضروره و يحرم عليها اسماع الصوت الذي فيه تهييج للسامع بتحسينه و ترقيقه . قال تعالي : فَلا تَخصَعنَ بِالَقول الَّذي في قَلِبه مَرَض .» ؛ «شنيدن صداي زن در صورتي که تلذذ و ريبه نباشد ، جايز است ولي در عين حال مادامي که ضرورت نيست ترک آن بهتر است و بر زن حرام است که بخواهد صوت خود را نازک کند و نيکو سازد ، به طوري که تحريک آميز باشد ؛ چنان که خداي متعال در قرآن خطاب به زنان پيغمبر (ص) مي فرمايد : در حرف زدن صدا را نازک و مهيج نکنيد که موجب طمع بيمار دلان گردد .» 3 (همان : 243 و 242) علامه طباطبايي معتقد است : «آيه ي مذکور در مجموعه ي آياتي قرار دارد که به همسران رسول خدا (ص) مربوط است و به آنان تذکر مي دهد که از دنيا و زينت آن جز عفاف و رزق کفاف بهره اي ندارد ؛ البته در صورتي است که بخواهند همسر او باشند ، و گر نه مانند ساير مردم اند .»4 (طباطبايي ، 1396 هـ .ق : 476) به بيان ديگر شارع مقدس با نهي زنان از خضوع در گفتار با نامحرم ، آنان را به حصار امن تقوا دعوت نموده است تا خود و جامعه را از مصايب بي تقوايي و بي پروايي ايمن نگه دارند ؛ چرا که نوع سخن گفتن زن از بي حجابي و بدحجابي فيزيکي اغواکننده تر است و به همين دليل ، خداوند متعال همسران پيغمبر را به طريق اولي از آن نهي کرده است . نکته ديگر در آيه شريفه اين است که اگر مردي داراي تقواي قلب باشد ، حتي کلامي چنين آلوده به دعوت هاي باطل دلش را به هوس نمي اندازد ؛ چرا که آيه شريفه مي فرمايد : «فيطمع الذي في قَلبه مرضٌ»1 ؛ (سوره احزاب ، آيه 32) يعني اگر زني بي تقوايي کند و حجاب در گفتار را رعايت ننمايد ، تنها مردان بيماردل هستند که در دام شيطان مي افتند و مردان با تقوا در قلعه ي ايمان در امانند .قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 . ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : پیام عب
بُعد ديگر حجاب از ديدگاه قرآن و روايات در «نگاه» است . اين بخش از حجاب بعد از بُعد اول ، شناخته شده ترين بُعد از ابعاد حجاب است و دستور صريح قرآن کريم بر اين بُعد از حجاب دلالت دارد . که حجاب هم براي زن و هم براي مرد است ، هم چنان که خداوند در سوره ي مبارکه نور به مردان و زنان به طور جداگانه امر مي کند که چشم هاي خود را فرو افکنند : «قُل لِلمؤمِنينَ يغُضُّوا مِن اَبصارِهِم» و «قُل لِلمؤمِناتِ يغضُضنَ مِن أَبصارِهنَّ» .4 (سوره نور آ آيات 30 و 31) اصطلاح «غضّ بصر» در لغت به معناي فرو افکندن چشم مي باشد و نه فروبستن آن . «غض» به تنهايي به معناي کاستن ، تخفيف و نگهداري است که هم براي صدا استفاده مي شود و هم براي چشم ؛ براي مثال آيه ي 19 سوره لقمان مي فرمايد : «واغضُض مِن صَوتِکَ» ؛ «صداي خود را کوتاه کن .»5 (قريشي ، 1378 ، ج 5 : 105 و 104) شهيد مطهري با تأمل در لغت عرب مي فرمايد : «غض بصر» با «غمض عين» متفاوت است . «غمض» به معناي فروبستن است که با کلمه عين همراه مي شود نه کلمه بصر . شهيد مطهري «با مبناي فلسفي خود نگاه را به دو دسته ي «استقلالي» و «آلي» تقسيم مي کند . «در نگاه استقلالي» يعني اين که نگاه کردن به کسي يا چيزي براي خوب تماشا کردن و ورانداز کردن آن براي ارزيابي آن ؛ اما «نگاه آلي» يعني نگاه کردني که خودش هدف نيست ، بلکه به عنوان مقدمه و وسيله سخن گفتن است . بر اين اساس ، امر الهي به زنان و مردان مؤمن ، پرهيز از نگاه استقلالي است نه نگاه آلي ؛ يعني پرهيز کردن از نگاهي که هدفش صرفاً تماشا کردن و لذت بصري بردن و چشم چراني است .»1 (مطهري 1353 : 124 و 123 ) «بصر» نيز در لغت عرب به ابزار بينايي ، يعني چشم گفته مي شود و هم به حس بينايي و گاهي نيز به دلالت التزامي به معناي علم است، دلالت دارد .»2 (قريشي ، 1378 : ج 1 ، 195) از مطالب مزبور نکات ذيل را مي توان بدست آورد : 1- امر جداگانه نه به مردان و زنان مؤمن به خاطر تأکيد اين امر . 2 - تقدم امر به مردان پيش از زنان ؛در اين دستور مشترک ابتدا مردان مورد خطاب الهي قرار گرفته اند و پس از آنان زنان ؛ و اين امر شايد دلالت بر ضرورت و اولويت اين نوع از حجاب در ميان مردان داشته است . 3 - تعلق گرفتن امر به مردان و زنان مشروط به شرط ايمان : لازمه ي ايمان مردان و زنان مؤمن پرهيز از چشم چراني است ؛ در حقيقت بخشي از ايمان افراد مؤمن در گرو پاک داشتن چشم شان از آلودگي ها ، لذت هاي حرام و آلودگي هاي بصري است . حضرت رسول (ص)در زمينه نگاه و حرمت آن مي فرمايند : «از نگاه بعد از نگاه بپرهيز ؛ زيرا نگاه اول از آن توست و ناخواسته است ، اما نگاه دوم به زيان توست و عمدي مي باشد و نگاه سوم ويران گر است . »3 (محمدي ري شهري ، 1377 ، ج 13 : 325) و «امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايند : نگاه بعد از نگاه ، بذر شهوت در دل مي کارد و اين خود براي به گناه کشاندن و به فتنه انداختن صاحبش کافي است .»4 (همان : همانجا) حضرت رسول (ص) مي فرمايند : «پيرامون نگاه حرام و تبعات آن هر که چشم خود را از حرام پرکند ، خداوند در روز قيامت چشم او را از آتش پر مي کند ، مگر اين که توبه کند و از عمل خود دست بردارد .» 5 (همان : 6323) نکته ي مهم آن است که پرهيز از نگاه به نامحرم و نگاه هاي حرام اگر چه در روايات بيشتر مربوط به مردان است ولي همان گونه که آيات شريفه نيز تصريح شد ، پرهيز از نگاه خيانت کارانه و نگاه هوس آلود به نامحرم در مورد زنان نيز صدق مي کند ؛ از اين رو حضرت رسول (ص) مي فرمايند : «خشم خداوند سخت است بر زن شوهرداري که چشم خود را از غيرشوهر خود يا از کسي که محرم او نيست پرکند .»1 (همان : همانجا) آن چه به «غض بصر» کمک مي کند ، در نظر گرفتن قدرت خداوندي است که از نهاني هاي انسان ، آگاه است و ادراک و مشاهده ي عظمت و جلال خداوند در دل ، ياور انسان در حفظ چشم از نگاه به محرمات الهي است . حضرت رسول (ص) مي فرمايند : «بسته شدن چشم ها از حرام عامل بازدارنده ي خوب و توانمندي است براي تهذيب نفس و پاک کردن دل از خواهش هاي نفساني .» 2 (همان : 6317) تأمل در اين دستور الهي سخنان معصومين :حرمت روابط اجتماعي و حفظ خانواده را تداعي مي کند که اسلام مي خواهد جامعه اي سالم و بدور از حرام داشته باشد تا همه ي اقشار بدور از جنسيت بتوانند با امنيت و مصونيت؛ در جامعه کارکردهاي خود را به نحو احسن انجام دهند قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 . ![]() دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : پیام عب
اين بُعد همان محوري است که مورد توجه اکثر دانشمندان ، علما ، فقها و روشنفکران بوده است . اين بخش از حجاب محسوس ترين و ملموس ترين بُعد مي باشد . در آيات شريفه قرآن کريم «در سوره نور و احزاب» به اين بُعد از حجاب با عنوان «خُمار» و «جلباب»تأکيد ويژه شده است . خمار قرآن کريم از دو نوع حجاب و شيوه ي پوشش زن سخن به ميان آورده است : «خمار» و «جلباب» ؛ از خمار در آيه سوره نور سخن گفته شده است : «وَليضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلي جُيوبِهِنَّ»2 ؛ (سوره نور ، آيه 30) «خمارهاي خود را بر گريبان هاي خويش بيفکنيد .» که اين قسمت آيه بيان گر کيفيت پوشش است که زن بايد آن را بپوشاند . «خمر» ، جمع خمار است و در کتب لغت آمده است : «الخمار ثوب تغطي به المرأه أسما»3 ؛ (راغب اصفهاني ، 1992 م : 298) «خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند .» آقاي مصطفوي در التحقيق في کلمات القرآن مي نويسد : «خمر و خمار به معني ستر و پوشش است . شراب را خمر گويند ؛ زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند . به روسري زن نيز خمار گويند ؛ زيرا به وسيله آن سرش را مي پوشاند .»4 (مصطفوي ، 1360 ،چ 3 : 129) ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه ي شريفه مي گويد : «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالصفا» 5 ؛ (طبرسي ، 1380 ، چ 7 : 185) «زن موي سر، سينه و دور گردن و زيرگلوي خود را بپوشاند .» «آنچه مي تواند به اين فرمان الهي جامه ي عمل بپوشاند ، مقنعه يا روسري بلندي است که علاوه بر پوشش کامل سر ، بر روي گردن و سينه افتد .»1 (بيرقي اکبري ، 1377 : 38) و شهيد مطهري معتقد است : «ترکيب لغوي «ضَرَب علي» در لغت عرب اين معنا را مي سازد که چيزي را بر روي چيز ديگر قرار دهند ، به طوري که مانع و حاجبي براي او شمرده شود .»2 (مطهري ، 1353 : 138) براساس آيه ي شريفه و تفسير ابن عباس ، اين پوشش سرهر چه که هست ، اعم از شال ، روسري ، مقنعه بايد مو ، سينه ، دورگردن و زيرگلوي زن را بپوشاند . «در زمان جاهليت و صدر اسلام زنان عرب غيرمسلمان لباس هاي بلند و گشاد مي پوشيدند ، برسر يا شانه خود عبا مي انداختند و پوششي کوتاه و کوتاه تر از جلباب روي سرشان مي بستند . شهيد مطهري به نقل از تفاسير معتبر از جمله تفسير کشاف بيان مي کنند که زنان عرب معمولاً پيراهن هايي مي پوشيدند که گريبان هاي شان باز بود ، دور گردن و سينه را نمي پوشاند و روسري هايي هم که روي سر خود مي انداختند از پشت سر مي آويختند ، قهراً گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوي سينه و گردن نمايان مي شد . اين آيه دستور مي دهد که بايد قسمت آويخته ي همان روسري ها از دو طرف روي سينه و گريبان خود بيافکنند تا قسمت هاي ياد شده پوشيده گردد .»3 (همان : 136 و 137) در ذيل اين آيه محمدبن يعقوب کليني در کافي به سند خود از محمدبن يحيي ، از احمد بن محمد بن حکم از سيف بن عميره از سعد اسکاف از ابي جعفر عليه السلام چنين روايت مي کند که فرمودند : «استقبل شابُ من انصار امراه بالمدينه و کان النساء يتفلعن خلف آذانهّن فنظر الميعاد مقبلد فلمّا جازت نظر الميعاد و دخل في زقاق قد سماه ببني فلان فجعل ينظر خلفها و اعترض وجهه عظم في الحائط أو زجاجه فشقّ وجهه فلمّا مفت الامرأه نظر فاذا الدماء تسيل علي صدره و ثوبه ؛ فقال ، والله و آتين رسول الله (ص) و لأخبرنّه قال : فأتاه فلمّا رآه رسول الله (ص) قال له ما هذا . فأخبره . فهبط جبرئيل عليه السلام بهذه الآيه اقُل لِلمُؤمِنينَ يغُضُّوا مِن اَبصارِهِم وَ يحفَظوا فُرُوجَهُم ذلک أَزکي لَهُم إنَّ اللهَ خَبير بما يصنَعونَ .»1 (کليني ، 1413 هـ . ق ، ج 5 : 520) «يکي از جوانان انصار با زني از اهالي مدينه روبه رو شد در آن زمان ، زنان مقنعه خود را پشت گوش مي بستند . جوان به زن ، که از رو به رو مي آمد ، آن قدر نگاه کرد که زن از مقابل او گذشت و رفت . جوان درحالي که هم چنان از پشت سر ، آن زن را نگاه مي کرد ، وارد کوچه بني فلان شد که ناگاه استخوان يا شيشه اي که در ديوار بود ، صورت او را دريد . وقتي زن رفت ، ناگاه جوان متوجه شد که خون روي لباس و سينه اش ريخته است ؛ با خود گفت : به خدا حتماً نزد رسول الله (ص) مي روم و ماجرا را توضيح مي دهم . جوان نزد پيامبر (ص) آمد . وقتي که رسول خدا (ص) او را ديد پرسيد : اين چيست ؟ جوان ماجرا را توضيح داد . جبرئيل در اين هنگام بر پيامبر چنين خواند : «به مردان بگو که چشمان خويش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند ، اين براي شان پاکيزه تر است ؛ زيرا خدا به کارهايي که مي کنند آگاه است .» 2 (سوره نور ، آيه 30) قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 . ![]() موضوعات
پيوندها
|
|||
![]() |