قلمراد می خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره
با خودش فکر می کنه ، میگه : الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین
شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه ، یا بگه نردبون ما شکسته ،
یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم.
خلاصه می ره دم خونه همسایه در می زنه
همسایه میاد دم در میگه : بله بفرمایید…
قلمراد میگه : برو بابا شما هم با این نردبونتون !!!



